به شخصه به عنوان یک مبلّغ، مطالب خودم را زیاد تکرار نمیکردم و وقتی سرکلاس با سوالهای تکراری دانشآموزان مواجه میشدم اصلا حس خوبی بهم دست نمیداد و به سراغ مطالب جدیدتر میرفتم. تااینکه سیرهی امام علی (علیه السّلام) را مطالعه کردم و دیدم ایشان، یک مطلب را بارها تکرار میکردند و هردفعه اثر بیشتری میگذاشت.[1]
برای مثال ایشان قبل از هر سه جنگ مشهورشان با ناکثین، قاسطین و مارقین، بارها طرف مقابل را نصیحت میکردند و هردفعه بخشی از لشکر دشمن کم میشد.
قبل از جنگ صفین، این قضیه آنقدر ادامه یافت که اصحاب خسته شدند، و به امام علی (علیه السّلام) اعتراض کردند، امّا امام فرمودند که من هنوز امید دارم عدّهای هدایت شوند و به سمت ما بیایند.
و یا در مواجهه با دستهای از خوارج، ابتدا ابن عبّاس را میفرستند، سپس خودشان میروند و به سوالات خوارج جواب میدهند.
نکتهی جالب این است که سوالات آنها همگی تکراری بود. شاید خندهدار باشد، امّا مواجهی امام علی (علیه السّلام) با خوارج، شبیه آن داستان است که کودکی از پدرش میپرسد "اون چیه" و پدر با حوصله میگوید "گنجشکه!" و بارهای این قضیه تکرار میشود و پدر خسته نمیشود.
[1] برای آشنایی بیشتر با سیرهی امام علی (علیه السّلام)، رک: موسوعه التاریخ الاسلامی، جلد 4 و 5 (بخشهای مربوط به وقایع پیش از جنگ)
درباره این سایت